سربازی چون میثم تمار

ولایت سربازی چون میثم تمار می خواهد نه مختار که ...

سربازی چون میثم تمار

ولایت سربازی چون میثم تمار می خواهد نه مختار که ...

بیانیه «قرارگاه عمار» درباره انتخابات مجلس

مردم تعیین خواهند کرد؛
بیانیه «قرارگاه عمار» درباره انتخابات مجلس
قرارگاه فرهنگی عمار با صدور بیانیه‌ای درباره انتخابات مجلس با اشاره به اختلاف سلیقه دو گروه از اصولگرایان درباره انتخابات مجلس، تأکید کرد:چاره کار نه در تخریب و متهم کردن همدیگر به خروج از اصولگرایی و نه در تنازل از تشخیص و اجتهاد خود نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی است.
 
به گزارش جهان متن کامل بیانیه قرارگاه فرهنگی عمار به شرح ذیل است:

بسمه تعالی

والفجر ولیال عشر

بار دیگر شب‌های روشن دهه فجر فرا رسیده و ایران اسلامی فرصتی دیگر می‌یابد تا خاطره بی‌نظیر و شیرین انقلاب کبیر اسلامی را در حافظه چندهزار ساله خود مرور کند.

 حافظه‌ای که بار سنگین و دیرین مظالم پادشاهان مستبد و سلسله‌های جائر را با خود دارد. پادشاهانی که حضرت روح‌الله همچو طوفانی سهمگین بنیاد آنها را برانداخت و همچون نسیمی دلنشین سرنوشت کشور را به دست‌های رو به خدای ملت مؤمن سپرد.

 دهه فجر فرصتی فراهم برای ذکر و فکر است که گویی آوای ملکوتی «و ذکرهم بایام‌الله» همه دلهای پاک را به عبور از غفلت‌ها و درک عمیق نعمت‌های لایزال الهی می‌خواهند.

نعمت‌هایی که پس از فهم شکر می‌طلبد و چه شکری بالاتر از بهره‌وری درست و کامل از آنها در مسیر رشد و پیشرفت. جمهوری اسلامی در سی‌وسومین سالگرد حیات مبارکش در آستانه حرکت شاکرانه دیگری از سوی صاحبان اصلی قرار گرفته است.

 نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در پیش است و بار دیگر ساکنان و عازمان این نهاد سرنوشت‌ساز باید در معرض انتخاب آحاد مردم قرار گیرند و تلاش کنند تا برای راهیابی به قوه مقننه نسبت به رقبا آراء آحاد بیشتری از مردم را به خود اختصاص دهند.

 فرصت بزرگ انتخابات عرصه تازه‌ای برای بازخوانی داشته‌های نخبگان و خواسته‌های ملت است.

آنها که التزامشان به تکالیف قانونی و ضوابط جمهوری احراز شده است امکان آن را دارند که از حقوق کامل و غیر قابل سلب خود برای معرفی کارنامه و برنامه‌شان به مردم استفاده کنند و در گردونه رقابتی جدی به تلاش برای کسب اکثریت بپردازند.

همه آنهایی که پا به این مرحله گذاشته‌اند محترم‌اند و از حقوق یکسان برای انجام فعالیت‌های انتخاباتی در چارچوب قانون برخوردارند.

اما بهترین انتخاب انتخابی است که در آن مردم با آرامش و طمأنینه و دقت و پرسش و تحقیق و مشورت، خوب را از بد و خوبتر را از خوب تمیز دهند و رأی خود را بر اساس شاخص‌هایی که در نظر دارند به اصلح و شایسته‌تر متوجه سازند.

 اما بهترین انتخاب انتخابی است که در آن مردم با آرامش و طمأنینه و دقت و پرسش و تحقیق و مشورت، خوب را از بد و خوبتر را از خوب تمیز دهند و رأی خود را بر اساس شاخص‌هایی که در نظر دارند به اصلح و شایسته‌تر متوجه سازند.

 هر حرکتی که بخواهد با ایجاد هیجان‌های کاذب و جوسازی‌های بی‌مبنا و ادعاهای غیر مستند فضای انتخابات را احساسی و ملتهب کند و چارچوب منطقی و اخلاقی انتخاب را در هر حدی بر هم زند حرکتی غیر انقلابی، خودخواهانه و ارتجاعی است و با حرکت رو به پیشرفت و رشد روزافزون بصیرت سیاسی مردم در تضاد قرار خواهد گرفت. قرارگاه عمار از همه کاندیداها چه آنها که به شکل مستقل و منفرد وارد عرصه انتخاب شده‌اند و چه آنها که وابسته جریانات و گروه‌های مختلف سیاسی هستند می‌خواهد تا با رعایت تقوای الهی و خالص کردن انگیزه‌ها و نیات درونی، انتخابات نهم را عرصه‌ای مغتنم برای ارتقاء فرهنگ سیاسی کشور بدانند و به تجربه‌ای خاطره‌انگیز در حافظه تاریخی جمهوری‌اسلامی تبدیل کنند.

انتخابات نهم از هر جهت ظرفیت و قابلیت چنین اتفاقی را دارد: از یک سو موج عظیم بیداری در جهان اسلام متوجه سرسلسله جریان تاریخی بیداری اسلامی یعنی ایران سربلند و پرافتخار است تا ببیند ملتی که با بصیرت و فداکاری خود این جریان را آغاز کرد چگونه رهبری ادامه آن را برعهده می‌گیرد و نقش الهام‌بخش و افق‌گشایی خود را در ترازی بالاتر و با نیروی تازه تجدید می‌کند.

از دیگر سو جوامع بحران‌زده غرب از آمریکا تا اروپا با نگرانی، مردم‌سالاری دینی در ایران را به نظاره نشسته‌اند که چگونه با مشارکت وسیع و آگاهانه مردمی که صدها سال آماج طعن و تحقیر غرب بوده‌اند دموکراسی‌های بیمار و بی‌علاج آنها را به چالش می‌کشند و همزمان با فرو افتادن پی‌درپی دیکتاتوری‌های مورد حمایت غرب، بهار نظام مردمی و ارزشی خود را به رخ دموکراسی‌های خزان‌زده فرنگی می‌کشند.

انتخابات نهم مجلس از جهت دیگری نیز کم‌نظیر و بدیع است.

این اولین‌بار پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری است که دوباره صندوق‌های رأی میزبان آرای شهروندان جمهوری اسلامی است.

اگر فتنه 88 و عوامل خودفروخته یا متوّهم آن با فشارهای سیاسی و تبلیغاتی و جنگ روانی سنگینی که به راه انداختند می‌توانستند انتخابات را مخدوش و آراء اکثریت را بی‌اثر کنند و نظام را از پاسداری رأی مردم منصرف گردانند چگونه ممکن بود که دوباره آحاد ملت را به حضور گسترده در پای صندوق‌های رأی دعوت نموده و از آنها خواست رأی‌شان را به نظامی بسپارند که باج‌خواهان متوهم و خودپرستان کم‌ظرفیت در خود توانایی منهدم کردن قواعد جمهوریت آن را می‌بینند. امتحان سخت و البته خوش‌فرجام فتنه88 آحاد مردم ایران را بار دیگر مطمئن ساخت که در جمهوری‌اسلامی حرمت رأی مردم از هر چیزی بالاتر است و هیچ هزینه‌ای نظام مردمی ما را ازالتزام به حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش منصرف نخواهد کرد.

پایمردی معجزه آسای ولایت فقیه در دفاع از رأی اکثریت و قواعد جمهوریت نظام در کوران نامردمی‌ها و بی‌بصیرتی‌های فتنه‌گران و ساکنان فتنه برای سال‌ها نظام را در برابر دیکتاتوری‌های مدرن و مستبدان یقه سفید و پرمدعا بیمه کرد و توده مردم را به حضور گسترده و نقش‌آفرینی فعال در مدیریت نظام امیدوارتر ساخت.

اکنون انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی تیر خلاصی به مجموعه توطئه‌ها و دسیسه‌های کم‌نظیر و پرحجم دشمنان انقلاب‌اسلامی در سه سال اخیر خواهد بود و از همین روست که پیشاپیش رعشه بر اندام مستکبران جهان و بوقهای مفلوک پروپاگاند سیاسیشان انداخته و آنها را مثل همیشه به گنده‌گویی‌ها و یاوه‌سرایی‌های مضحک واداشته است.

 هذیان‌های تبلیغاتی اخیر بلندگوهای فرنگی و دل‌سپردگان داخلی‌شان ناشی از وحشتی است که امواج عظیم بیداری اسلامی بر جانشان افکنده و آنها را در برابر این پرسش سهمگین قرار داده است که اگر ملت این بار هم با حضوری دشمن شکن، مردم‌سالاری دینی را در ام‌القرای جهان اسلام به رخ زرد دموکراسی‌های پوشالی غرب بکشد چه انرژی عظیم و متراکمی را در ملت‌های مستضعف در سرتاسر جهان از امریکای لاتین تا خاورمیانه تا آسیای جنوب شرقی آزاد خواهند کرد و چگونه غرب سردرگم و پیچیده در بحرانهای داخلی را به انفعال و استیصال خواهد کشاند.

 قرارگاه عمار مناسب می‌بیند که در این فرصت به پرسش‌های مکرری که این روزها پیرامون تنوع نامزدها و فهرست‌های انتخاباتی در میان اصولگرایان مطرح می‌شود پاسخی هر چند مجمل ارائه نماید.

جمع‌بندی قرارگاه عمار این است که انتخاب حق مردم است و اگر دوستان اصولگرا به هر دلیلی تا کنون نتوانسته‌اند به جمع‌بندی مشترک و ارائه فهرست‌های یکسان انتخاباتی

برسند، فرصتی دیگر برای داوری نهایی مردم فراهم آمده است که باید تعیین کنند در رقابت انتخاباتی کدام نگاه را بیشتر تأیید می‌کنند.

 اگرچه اتحاد و اتفاق نظر، همیشه امری مطلوب است و اگر این بار هم در تقابل با جریان‌های فرصت طلب، لازم باشد اصول‌گرایان بار دیگر به وحدت و اشتراک نظر در لیست‌های انتخاباتی خود برسند، ولی شاید این بار اختلاف نظر در نحوه نیل به اهداف، همراه با اشتراک نظر در مبانی و اصول، فرصتی دیگر برای رشد جامعه انقلابی ما فراهم آورده باشد. 

گروهی از اصول‌گرایان معتقدند که باید با سعه صدر و سماحت بیشتری به آرایش نیروها برای ورود به مجلس اقدام نمایند، و گروه دیگر زمانه را نیازمند چنین بردباری و سماحتی نمی‌بینند و تحمل نیروهایی که از قوت چندانی برخوردار نیستند را به صلاح نمی‌دانند. هر دو نیز بر اساس درکی که از اصول و اصولگرایی دارند مشی خود را دقیق‌تر و مناسب‌تر با این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانند. چاره کار نه در تخریب و متهم کردن همدیگر به خروج از اصولگرایی و نه در تنازل از تشخیص و اجتهاد خود نسبت به شرایط سیاسی و اجتماعی است.

مزیت مردم‌سالاری دینی در همین است که اطراف گوناگون و گروه‌های مختلف، پیشنهادهیا خود را به مردم عرضه و از مبانی و مستندات و استدلالهای خود به شکلی منطقی و اخلاقی دفاع کنند و در نهایت به رأِ و انتخاب اکثریت مردم گردن بگذارند. ضمن آنکه پرهیز از رفتارهای غیر اخلاقی و تأکید بر مشترکات در ضمن ارائه شفاف و صادقانه تفاوت‌ها و تنوع نگاه‌ها امری ضروری و از لوازم اصولگرایی است. قرارگاه عمار از همه فعالان فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی می‌خواهد تا در ایام مانده به برگزاری انتخابات دقیقاً اشاره رهبری حکیم انقلاب را دنبال کنند و فارغ‌ از تعلق‌ها و تعصب‌های مقطعی و سیاست زده، همواره مصلحت نظام و انقلاب را در صورت تزاحم بر مصلحت افراد و گروه‌ها مرجع دارند.
 
قرارگاه عمار در بیانیه‌های بعدی به تفصیل شاخص‌های انتخاب و معیارهای اصلحیت را از نگاه خود با مردم در میان خواهد گذاشت.

مادر گفت: شهید شو ولی اسیر نه!

زادگاهش سلماس ، عازم به جبهه بود ، مادرش در گوشه ای از محوطه ساختمان بسیج ، غلامعلی را به سینه اش فشرد و در زیر چادر مشکی اش در گوش غلامعلی چند جمله ی کوتاه زمزمه کرد که فقط غلامعلی و چند تن از نزدیکان آن را شنیدند.
 سید غلامعلی شجاعی ، از پاسداران شهر سلماس بود که از در سال 1364 ، به حکم قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) فرماندهی واحد بسیج شهرستان نقده را بر عهده داشت. اما سینه ی سید غلام در شوق نبرد در جبهه های جنوب می سوخت و سرانجام نیز موفق شد موافقت قرارگاه حمزه (ع) را برای اعزام به جنوب دریافت کند. هنگامی که سید غلامعلی ، از زادگاهش سلماس ، عازم به جبهه بود ، مادرش در گوشه ای از محوطه ساختمان بسیج ، غلامعلی را به سینه اش فشرد و در زیر چادر مشکی اش در گوش غلامعلی چند جمله ی کوتاه زمزمه کرد که فقط غلامعلی و چند تن از نزدیکان آن را شنیدند:

«پسرم ! تو را مثل  علی اکبر امام حسین (ع) به میدان می فرستم ، مثل علی اکبر (ع) با دشمن جنگ کنید ، شهید بشوید ولی اسیر نه».


تنها دو ماه بعد از این خداحافظی شورانگیز ، سید غلامعلی شجاعی ، در حالی که جانشینی فرماندهی گردان حضرت علی اکبر (ع) از لشکر 31 عاشو را را بر عهده داشت ، در ساحل اروند ، با آتش دشمن بعثی بال در بال ملائک گشود و پیکر پاکش در سلماس مدفون گردید.

روحمان با یادش شاد

آن چه خواهید خواند ، متن کامل وصیت نامه ی پاسدار شهید سید غلامعلی شجاعی است:

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه ی بنده ی گنهکار
سید غلامعلی شجاعی

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ - سوره صف آیه ۱۰- ۱۱

در لحظه ی گرفتن قلم به دستم جهت نوشتن وصیت نامه از ترس خدا و غضب خدا در خود لرزیدم . بار خدایا ، چگونه و چطور وصیتنامه بنویسم در حالی که از سر تا پا گناه کردم و آنچنان که بایستی به وظیفه ام عمل می کردم ، نکردم . در اعمالم نافرمانی و نقص وجود داشت .ولی بار خدایا ، از فضل و کرم و رحمت و بخشش تو ناامید نیستم .ترسم از این است که نیامرزیده از این دنیا بروم ، می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته ی درگاهت نشوم . بار الها، بارخدایا از سر تقصیرات و گناهان ما بگذر .الهی العفو .

حالا وظیفه اسلامی و شرعی و انسانی ما ایجاب می کند که طبق آیه ی شریفه قرآن عمل نموده و با مال و جان خود در راه مقدس اسلام عزیز جهاد نماییم .امروز دیگر تمام آرزو ها باید جهت دیگری پیدا کند و آن تقویت اسلام است و زمانی که پای مسئولیت الهی پیش می آید، همه باید قبول داشته باشیم که دستور خدا و قرآن را باید عمل کرد .حفظ اسلام و دستاورد های انقلاب اسلامی بر همه واجب است.

به فکر آخرت باشید و کوله بار سفر را آماده نمائید،چرا که ما مسافرانیم و از قافله عقب مانده ایم .ماها در این دنیا امانتی بیش نیستیم و باید امانت را به صاحب امانت پس بدهیم .ولی چطور و چگونه و کجا ؟ جبهه بهترین محل آزمایش و مقدسترین مکان برای پس دادن امانت به صاحبش است . وقتی انسان می خواهد با خدای خویش معامله کند باید بهترین چیزی را که دارد ، تقدیم نماید و ما که به غیر از یک جان ناقابل چیز دیگری نداریم .

امیدوارم که خداوند از سر تقصیرات ما بگذرد .ما این راه را با آگاهی کامل و شناخت کامل انتخاب نموده ایم و رفتن ما به جبهه تنها به این خاطر است که اسلام امروز در خطر است و برای صیانت از آن حرکت خود را برای رفتن به جبهه الزامی می دانیم چون رضای خدا را در این می بینیم و حرکت ما غیر از رضایت الله چیز دیگری نیست. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند هیچ قطره خونی همچون خونی که در راه خدا ریخته شود ، نزد خدا محبوب نیست .

توصیه ام این که ، ملت عملا تابع دستورات امام عزیزمان باشند و قدر این نعمت الهی را بدانند و پشتیبان روحانیت مبارز و در خط امام باشند .به جوان های حزب الهی و امت حزب ا... توصیه می کنم وحدتتان را حفظ نمایید و فریب یک عده افراد ناشایست و نالایق که با قیافه های گوناگون و چهره های مختلف و لباس های مقدس که خودشان را توی آنها مخفی نموده و از آن لباس ، به عنوان سنگر برای حفظ منافع خویش و نیت های پلیدشان استفاده می نمایند ، نخورید. چرا که هر زمانی برای خودش طلحه و زبیر هائی دارد و شما امت حزب الله هستید که با وحدت خویش می توانید نیت های شوم آن ها را در نطفه خفه کنید و در صورت دیگر اگر به کثافت کاری خودشان خواستند ادامه دهند ، بر جوان های حزب الهی است که چهره و اعمال آن ها را به مردم بگویند و مردم را آگاه سازند و دنبال قضیه را بگیرند.

به نماز زیاد اهمیت بدهید بخصوص صف های نماز جماعت را فشرده تر نمائید که دشمنان اسلام از وحدت شما و نماز جماعتها و نماز جمعه ها می ترسند . در نماز هایتان به روح ا... ،‌ به روح خدا ، به ابراهیم زمان ،‌به نجات دهنده ما از منجلاب عصر حاضر و ظلم و ستم و عصر کفر و الحاد و عصر مظلومیت اسلام دعا کنید .

 وصیت به پدر و مادرم و برادران و خواهرانم و اهل فامیل :

همیشه و در همه حال به یاد خدا باشید و قوانین و فرامین اسلام را عمل نمائید . چرا که اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست . به آخرت فکر نمائید و سعی کنید به آخرتتان توشه ای جمع کرده باشید . به مجالس دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهداء اهمیت زیادی بدهید و بخصوص به نماز هایتان و به فرزندان خود نیز همچون تربیت دهید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و از سربازان واقعی آقا امام زمان و اسلام به بار آیند .

از همه کسانی که از من رنجیده اند و حقی بر گردنم دارند ، طلب بخشش و حلیت می نمایم و امیدوارم خداوند مرا با گناههای بسیار بیامرزد.


عکس / آیینه دق دوستان آمریکا

این سنگ مزار ، آیینه دق تمام مدعیان پر های و هوی نبرد با آمریکا است که امروز سر در آخور شیطان اکبر کرده و چنان می خورند که عنقریب است شکمبه های برآمده شان منفجر شود.
محمدرسول رضایی به سال 1353 در اسد آباد همدان به دنیا آمد. انقلاب که پیروز شد ، محمدرسول فقط 4 سالش بود. به محض این که 13 ساله شد ، پایش را کرد توی یک کفش که باید برود جبهه. آن روزها اول جنگ نبود که جوان ها ندانند جنگ و توپ و تفنگ یعنی چه. هر روز در همدان و اسدآباد ، پیکر قطعه قطعه جوان های مردم را می آوردند و جلویی چشم هزاران نفر غسل می دادند و تشییع می کردند و به خاک می سپردند. جنگنده های دشمن هم گاه و بی گاه ،باری را که در تهران نتوانسته بودند زمین بگذارند ، روی سر مردم همدان خالی می کردند. محمد رسول همه این ها را دیده بود اما بالاخره پاپی بچه های سپاه شد و رفت.دی ماه سال 1366 هم بال در بال ملائک گشود و رفت که رفت.
محمد رسول وصیتی کرده بود که هم شاگردی ها و بچه محل هایش عینا به آن عمل کردند. روی سنگ مزارش هم نوشتند که چه وصیتی داشته. این سنگ مزار ، آیینه دق تمام مدعیان پر های و هوی نبرد با آمریکا است که امروز سر در آخور شیطان اکبر کرده و چنان می خورند که عنقریب است شکمبه های برآمده شان منفجر شود.
ما هم به یاد محمد رسول ، صلواتی می فرستیم به روح مطهر تمام شهدای نبرد با شیطان بزرگ. 

روحمان یا یادشان شاد

وقتی بابام شهید شد ...






آنچه می‌شنوید گزارشی صوتی است از حضور سرزده رهبر انقلاب در منزل شهید داریوش رضایی‌نژاد. این برنامه صوتی با صحبت‌های «آرمیتا» درباره صحنه‌ی شهادت پدرش آغاز و با گفت‌وگوی رهبر انقلاب با خانواده‌ی شهید ادامه می‌یابد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18784/smpl.jpg
گزارش مکتوب این دیدار چندی پیش با عنوان «پـری» منتشر شده بود.



قذافی از جهنم تا جهنم؛ زوایای پنهان زندگی دیکتاتور صهیونیست + تص

قذافی از جهنم تا جهنم؛
مادر قذافی از یهودیان ساکن لیبی بوده و از آنجا که در آیین یهودیت و برخلاف آیین اسلام و مسیحیت نسب فرزند از مادر و نه پدر گرفته می‌شود، بنابراین در یهودی بودن قذافی تردید نیست، ولی درباره پدر وی اختلافاتی وجود دارد، عده‌ای او را فرزند یک خلبان فرانسوی یهودی می‌دانند.

"معمر محمد عبدالسلام ابو منیار القذافی" در سال 1942 میلادی در قبیله "قذاذفه" یکی از قبایل فقیر و نسبتاً کوچک جنوب لیبی و در یکی از روستاهای آن به نام "جهنم" از پدر و مادری بیانگرد و چوپان به دنیا آمد اگرچه اسنادی درباره یهودی بودن مادر وی وجود دارد و با توجه به اینکه یهودیت از طریق مادر انتقال می یابد، می توان معمر را یهودی دانست. درباره پدر واقعی وی اطلاعی در دست نیست و گفته می شود "محمد عبدالسلام" تنها سرپرستی معمر را به عهده گرفته و معمر در اصل، فرزند یکی از چوپانان روستای خود بوده که به مادر یهودی او علاقه داشته است.

معمر، هنگامی‌که بیش از 8 یا 9 سال نداشت، صحرا را ترک کرد تا با پسر عمویش در سِرت زندگی کند و تحصیلات مقدماتی خود را تا پیوستن به "مدرسه جنگ" در سبها در جنوب لیبی به پایان رساند.

قذافی در عنفوان جوانی

قذافی دوره کودکی خود یعنی دهه پنجاه و شصت را در کنار بسیاری از اهالی قبیله خود به جمع‌آوری تکه آهن پاره‌های برجای مانده از جنگ جهانی دوم در بیابان‌های اطراف و در کنار مادرش سپری کرد.


ازدواج قذافی

در جوانی با "فتحیه خالد" ازدواج کرد و پسر بزرگ او "محمد قذافی" حاصل ازدواج او با فتحیه بود، اما خیلی زود و هنگامی که به قدرت رسید، از او جدا شد تا در سال 1971 میلادی آن‌گونه که بر روی حلقه ازدواجش نیز حک شده بود با "صفیه فرکاش" از اهالی "البیضاء" ازدواج کند که در آن زمان پرستار یکی از بیمارستان‌های آن شهر بود.

صفیه فرکاش همسر دوم قذافی

فرزندان قذافی

حاصل ازدواج معمر قذافی با صفیه فرکاش 7 فرزند بود:

ادامه مطلب ...

انگشت سبابه فرمانده چه شد؟

به تمام قسمت های بدن علی اکبر ترکش خورده بود . قسمتی از سر انگشت سبابه اش نیز زخم برداشته بود . از علی اکبر پرسیدم : آیا احساس درد دارید؟

شهید علی اکبر حسین پور رهبر به سال 1333 ، در تبریز و در خانواده ای مرفه و متدین متولد شدعلی اکبر تا کلاس ششم ابتدایی تحصیل کرد و بعد از آن در کارگاه نجاری پدرش بیوک آقا مشغول به کار شد.

شهید حسین پور رهبر در دوران نوجوانی و جوانی بیشتر آثار آیت الله دستغیب را مطالعه می کردبا اوج گیری انقلاب اسلامی، در سال 1357، علی اکبر به همراه خواهر و برادرهایش در تظاهرات شرکت می کرد و از طریق مسجد محل ، وارد عرصه جدی مبارزه علیه رژیم شد.

بعد از پیروزی انقلاب علی اکبر با شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و در سال1358 ، پنجمین دوره آموزشی سپاه را طی کرد و بعد از خدمت در واحد عملیات سپاه ، با شروع جنگ در سمت فرمانده واحدهای مختلف و گروه های اعزامی به جبهه، مشغول به خدمت شد

همزمان با انجام وظایف و مسئولیت هایی که به عنوان یک فرمانده به عهده داشت، دو مسجد برای گردان به دست خود ساختاز آنجا که با حرفه نجاری آشنا بود، با جمع آوری پلیت، از سنگرهای قدیمی در دشت عباس و در زمینهای فتح المبین از میان سنگرهای عراقی ، لوازم کار را مهیا می کرد و بعد با نقشه ای مناسب از این مصالح مسجدی به سبک بدیع می ساخت که بعدها روش کار او در دیگر گردانها رایج شد .
شهید رهبری با اینکه فردی از خانواده ای مرفه بود، اما همه چیز را کنار گذاشت و از آغاز جنگ در کنار شهید چمران بود .
با تشکیل لشکر عاشورا به این لشکر پیوست و نقش مهمی در آن داشت تا جایی که مهدی باکری فرمانده لشکر گفته بود که علی اکبر رهبر در گردان سید الشهدا لشکر عاشورا کمک بنده هستند

علی اکبر رهبر در مدت سی و شش ماه حضور مستمر در جبهه ، پنج بار زخمی شد تنها ایام دوری ایشان از جبهه، دوران نقاهت بوددر عملیات مسلم ابن عقیل مجروح شد و برای مداوا به بیمارستانی در باختران انتقال یافت در بیمارستان دفترچه هایی در اختیار مجروحین می گذاشتند تا خاطرات خود را از عملیات و جبهه برای آیندگان بنویسند علی اکبر به پرسشهایی که تمایلی به دادن پاسخ صریح به آنها نداشت، پاسخهای خاصی را آماده کرده بوداز جمله به سؤال میزان تحصیلات می نوشتبی سواد؛ وقتی از معنویات سؤال می شد، می نوشتگناهکاربه این سؤال که در چند عملیات شرکت داشته اید جواب می دادشرمنده ام .

یک بار دیگر که زخمی شده و در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفته بود ، برادر بزرگش به ملاقاتش رفت او نقل می کند که : به تمام قسمت های بدن علی اکبر ترکش خورده بود قسمتی از سر انگشت سبابه اش نیز زخم برداشته بود از علی اکبر پرسیدم آیا احساس درد دارید؟ در جواب گفت: «به جز سر انگشتم در جایی احساس درد نمی کنم.» و بعد گفت: «زخمی شدن انگشتم جریان مفصلی دارد.» و نقل کرد که : «در یکی از روزها در زمان عملیات، موقعی که رزمندگان جهت حمله به صف حرکت می کردند، متوجه شدم که دو نفر در بین رزمنده ها غریبه به نظر می رسندنزدیک رفتم تا آنها را بشناسمدیدم دو نفر عراقی در میان رزمندگان هستنددر این میان دیدم یکی از آنها برای اینکه عملیات لو برود می خواست فریاد بکشدمتوجه شدم و در حالتی که می خواستم عراقی را خفه کنم انگشت سبابه ام را گاز گرفت و این زخم مربوط به این ماجراست.» به دنبال این ماجرا رزمندگان به او علی اکبر خفه کن می گفتند.

علی اکبر رهبر چند روز بعد فرماندهی گردان سیدالشهدا که مأموریت پدافند منطقه هور را داشت، به عهده گرفتدر عملیات پدافندی به حاج بیوک آسایش گفت: «این بار که می روم دیگر برنمی گردم.» و همین طور هم شد.

شهید رهبری در هور در اثر اصابت ترکش گلولة توپ از ناحیه کمر مجروح شدمصطفی شهبازی به بالای سرش رفت و گفت: «طوری نیست الان آمبولانس می آید و تو را به بیمارستان می رسانیم.» علی اکبر در پاسخ آقا مصطفی می گوید: «این حرفها را ما به همه یاد دادیم

سرانجام علی اکبر حسین پور رهبر زمانی که جوانی سی ساله بود و فرمانده گردان سیدالشهدا(علشکر ۳۱ عاشورا را نیز بر عهده داشت، در تاریخ 20 بهمن 1363 به شهادت رسید

شهید رهبری فرمانده گردان سیدالشهدا(ع) در کنار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا

*پیام آقا مهدی باکری به مناسبت شهادت علی اکبر رهبری

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 
«من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ...»

ادامه مطلب ...

دختر مورد علاقه سردار! + عکس

همشیره هایش دورش را گرفتند و گفتند: دیگه وقتشه جواد. ما می خوایم زنت بدیم. نه نیاری که دل آیجی ها می شکنه؟ بگو چشمت دنبال کیه تا بریم پاشنه ی در خونه شو دربیاریم.
جواد عنایتی در اردیبهشت سال 1343 ، در محله فخارخانه ، در شهرستان بیدگل متولد شد  جواد عنایتی ، به تاریخ 21 دی ماه 1365 ،در سومین روز عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه در جریان بمباران شیمیایی دشمن بعثی مجروح شد و 6 روز بعد در بیمارستان شهید فیاض بخش تهران ، به دلیل شدت جراحات وارده بال در بال ملائک گشود.او در زمان شهادت ، جمعی لشکر 14 امام حسین(صلوات الله علیه) بود.

خواهرهایی جواد ، مثل همه ی خواهر ها واقعادوست داشتند عروسی اش را ببینند. راستش خیلی ها چشم به راه ازدواج او بودند. شخصیت و مرامش به قدری شاخص و توی چشم بود که هر کس علاقه داشت ببیند چنین دسته گلی ، چگونه خانه و خانواده تشکیل خواهد داد. یک بار همشیره هایش دورش را گرفتند و گفتند: دیگه وقتشه جواد. ما می خوایم  زنت بدیم. نه نیاری که دل آیجی ها می شکنه؟ بگو چشمت دنبال کیه تا بریم پاشنه ی در خونه شو دربیاریم. از خداشم باشه. کی بهتر از تو... و از این جور حرفا. جواد خیلی تو دار و با حیا بود. صد تا رنگ عوض می کرد وقتی پای این حرفا میومد وسط. دخترها که دیدند قفل زبان برادر باز نمی شود ، پا پی اش شدند که باید روی کاغذ برای ما اسمشو بنویسی . جواد برگه را برداشت و نوشت. خواهر ها کلی ذوق کردند و ورق را قاپ زدند و خواندند اما از قیافه هایشان معلوم بود که دمق شده اند اما چیزی هم نگفتند. من که شاهد قضایا بودم ، رفتم کاغذ را برداشتم و خواندم. دلم هری ریخت. نوشته بود: "مزد جهاد، شهادت است”

راوی: پدر شهید

پاسدار شهید جواد عنایتی

اگر هشدار 14 سال پیش رهبر انقلاب جدی گرفته می‌شد، اکنون ما نفت دن

اگر هشدار 14 سال پیش رهبر انقلاب جدی گرفته می‌شد، اکنون ما نفت دنیا را تحریم می‌کردیم

وقتی سرمایه و دارایی یک کشور به ابزار فشار بیگانگان علیه آن کشور تبدیل شود، کار سخت می‌شود. اما واقعیت این است که ایران با وجود دارا بودن 14 و 17 درصد از ذخیره نفت و گاز جهان، همواره از همین ناحیه متضرر شده. درست به همین دلیل بود که از همان سال‏های 74 و 75 رهبر معظم انقلاب بحث "اقتصاد بدون نفت" را پیش کشیدند و در باب ضرورت برنامه‏ریزی برای آن سخن به میان آوردند.

به گزارش رجانیوز، رهبر انقلاب در فروردین سال 75 تصریح کردند: «من یک نگرانى مختصرى دارم - که مربوط به امروز هم نیست؛ سال‌هاست که این نگرانى را دارم - و آن این است که باید اقتصاد و ملت ایران از نفت جدا شود... ما باید کارى کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنیا نفت به سیاست‏هاى بین‏المللى، کمپانی‏ها و غارتگران بزرگ و جهان‎خوران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قیمتش را پایین مى‏آورند، تولید را کم یا زیاد دور مى‏کنند، یکى را از دور خارج یا وارد دورْ مى‏کنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایه‏اى مایه دردسر است.»

اگر چه ملی شدن صنعت نفت به مصدق نسبت داده می‏شود اما خود او اعتقادی دیگر دارد. مصدق در خاطرات خود به اظهار نظر یکی از مدیران ایرانی شرکت نفت اشاره می‏کند و می‏نویسد: «چند روز بعد از ملی شدن صنعت نفت، یکی از مدیران ایرانی و موثر شرکت نفت بریتانیا و ایران به من گفت اگر دولت توانست یک ماه مملکت را بدون عایدات نفت اداره کند و به کار ادامه دهد، آن وقت می‌توان گفت نفت را ملی کرده است.»

این روزها که تحریم نفت ایران به عنوان ابزاری علیه کشورمان از سوی ایالات متحده آمریکا دنبال می‏شود، شاید بیش از همیشه ضرورت توجه به مسئله "اقتصاد بدون نفت" جلب نظر کند. استفاده همیشگی ما از ذخایر در حالی است که پایان‏پذیری آنها همواره جزو هشدارهای جدی صاحب‏نظران بوده است.

رهبر انقلاب در این خصوص می‏فرمایند: «من یک وقت عرض مى‌کردم که اگر یک روز نفت منطقه خاورمیانه تمام شود - که ممکن هم هست چنان روزى پیش آید – دولت‎ها باید به فکر باشند. این که ما این قدر روى اقتصاد بدون نفت تکیه مى‌کنیم و اصرار داریم که هر چه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهاى دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضى از کشورها - از جمله خود امریکا - نفت خودشان را استخراج نمى‌کنند؛ نفت وارد مى‌کنند، چون به این قیمتى که نفت را مى‌خرند، یعنى در واقع مفت! نفت صادرکنندگان این منطقه، با استخراج هر چه بیشتر و فروختن هر چه بیشتر به این ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام مى‌شود؛ ولى چاه‎هاى آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاه‎هاى نفت امریکا، به برکت وفور چاه‎هاى نفت ما نیست – چاه‎هاى متوسّطى است - ولى به هر حال نفت هست.»

گاه حتی مالیاتی که کشورهای غربی از واردات نفت دریافت می‏کنند بالاتر از قیمت صادرات آن بوده است! رهبر معظم انقلاب به این مسئله نیز اشاره می‏کنند: «ما از چند طرف ضربه اقتصادى مى‌‌‌خوریم؛ از جهت نفت هم ضربه‌‌‌ى اقتصادى مى‌‌‌خوریم! نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است - که نماینده ملت است - اما درآمد دولت تولید کننده نفت، کمتر از درآمد دولتى است که کمپانی‎هاى نفتى آن، نفت ما را مى‌‌‌خرند و آن دولت از آنها مالیات مى‌‌‌گیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگى در دنیا انجام مى‌‌‌گیرد و اتّفاق مى‌‌‌افتد! یعنى تجّار و کارخانه‌‌‌داران فلان کشور صنعتى که نفت را از خلیج فارس مى‌‌‌خرند و به آن جا مى‌‌‌برند، دولت از آنها مالیات مى‌‌‌گیرد - به خاطر نفتى که آنها مى‌‌‌خرند و وارد مى‌‌‌کنند - آن مالیاتى که او به خاطر این نفت مى‌‌‌گیرد، بیشتر از آن قیمتى است که دولت تولید کننده و صادر کننده نفت، به خاطر فروش نفتِ خودش مى‌‌‌گیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمى است که کشورهاى صنعتى مى‌‌‌کنند؛ اِعمال نفوذى است که مى‌‌‌کنند. این یک ضرر!»

این در حالی است که نفت می‏تواند متقابلا از سوی کشورهای دارای ذخایر نفتی به عنوان ابزار فشاری علیه غرب مورد استفاده قرار بگیرد؛ مسئله‏ای که به واسطه رویکردهای نادرست اتحادیه عرب هیچ‏گاه تا کنون حتی در سخت‏ترین شرایط و در حین جنگ با فلسطین هم مورد استفاده قرار نگرفته است.

این مسئله از جمله مسائلی بود که رهبر معظم انقلاب بارها به عنوان پیشنهاد به کشورهای عربی مطرح کردند. ایشان فرمودند: «امریکایی‎ها از گندم و از محصولات غذایى به عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلى جاهاى دنیا هم مى‏کنند. چرا کشورهاى اسلامى و عربى این حق را نداشته باشند؟ یک ماه - فقط یک ماه - به‏صورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه کشورهایى که با اسرائیل روابط حسنه دارند، قطع کنند. امروز دنیا حرکت را - حرکت کارخانه‏ها - روشنایى و انرژى را - انرژى برق - و حرارت را، که سه عنصر اصلى زندگى‏اش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آنها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایى و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر این چیز کمى است؟ دولت‌هاى عرب به‏خاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه - نه این‏که دائم - به صورت نمادین به عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان مى‏خورد. این از کارهایى است که مى‏توانند بکنند.»

اکنون اما حاصل شرایط حاکم این شده است که کشورهای صاحب دارایی نفت به واسطه وابستگی‏شان به درآمد نفت بزرگ‏ترین متضرر نفت باشند. ناگزیر باشند دارایی‏های پایان‏پذیر خود که متعلق به نسل‏های آتی نیز هست را مدام به قیمتی که خودشان تعیین کننده آن نیستند، صادر کنند و در عین حال اهرم فشار تحریم را هم بالای سر خود ببینند.

رهبر انقلاب در مرداد ماه سال جاری و در دیدار با فعالان بخش‏های اقتصادی با دیگر بر این مهم تاکید کردند. ایشان رهنمودهایشان به دولت‏های گذشته در مورد "اقتصاد بدون نفت" را یادآوری کردند و از  کم‏توجهی آنان سخن به میان آوردند. رهبر انقلاب فرمودند: «یکى از بزرگ‎ترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از این گفتم - البته آن وقت مسئولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند - ما باید به جایى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت 15 روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کننده‌ى نفت به وجود مى‌آورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا 20 روز نفت صادر نمی‌کنم. ببینید چه حادثه‌اى در دنیا به وجود مى‌آید. امروز ما نمی‌توانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارى‌اش در دنیا فوق‌العاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت می‏خواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود.»

اشاره رهبر معظم انقلاب به بیانات 14 سال پیش در نوروز سال 77 در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی علیه السلام است. ایشان در آن سخنرانی تأکید کردند: «نفت، ذخیره همیشگى این ملت است و مى‌‌‌ماند. اولاً از آن براى ساخت زیربناهاى ماندگار و دیگر سرمایه‌‌‌هاى اساسى کشور استفاده مى‌‌‌شود. ثانیاً به وسیله قدرت نفت، ملت ایران مى‌‌‌تواند در صحنه سیاست بین‌‌‌المللى، ابراز قدرت کند. یک وقت اعلان کند که من مى‌‌‌خواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همه دنیا را تحت تأثیر قرار مى‌‌‌دهد؛ همه سیاستها را تحت تأثیر قرار مى‌‌‌دهد. یا بگوید مى‌‌‌خواهم این قدر کم کنم، یا این قدر زیاد کنم! این در طول زمان انجام مى‌‌‌گیرد. پس از این طرف، ملت ایران ضرر مى‌‌‌کند، از آن طرف هم مسؤولین کشور، همین پول نفت را به خاطر نیاز کشور مى‌‌‌دهند و گندم وارد مى‌‌‌کنند! بعد وقتى که این گندم وارد مى‌‌‌شود، وقتى که آرد مى‌‌‌شود، نان مى‌‌‌شود و پا به سفره من و شما مى‌‌‌گذارد، آن جا ضایع مى‌‌‌شود! امروز ما آن مقدارى که از ضایعات نان ضرر مى‌‌‌بینیم از هیچ ضایعه مادّى‌‌‌اى ضرر نمى‌‌‌بینیم! یعنى همین نان خشکى که از خانه من و شما خارج مى‌‌‌شود - که به نظر ما هم هیچ نمى‌‌‌آید - معادل بخش عظیمى از قیمت گندم وارداتى ماست! این مطلب را دولتیها - مسؤولین - مى‌‌‌گویند؛ امناى من و شما مى‌‌‌گویند!»

جنس بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مرداد ماه سال جاری با فعالان بخش اقتصاد کشور و تأکید بر اینکه راهبرد "اقتصاد منهای نفت" را ایشان سال‌هاقبل بیان کرده اما توجهی به آن نشد، از جنس همان بیاناتی است که در مورد فساد بانکی اخیر عنوان کرده و تأکید فرمودند که 10 سال قبل در فرمان هشت ماده‌ای مبارزه با مفاسد اقتصادی این خطرات هشدار داده شد اما گوش شنوایی وجود نداشت.

در عین حال، ایران اسلامی طی سال‏های گذشته همواره با تحریم‏های مختلف امریکا و کشورهای غربی مواجه بوده و این تحریم‏ها نه تنها سد راه کشور نشده که همواره به رشد بیشتر هم انجامیده است. شاید اکنون وقت آن باشد تا بیش از پیش با برجسته کردن مسئله "اقتصاد بدون نفت" در جهت رفع وابستگی به این ذخیره کشور برآییم. چه آنکه این تحریم‏ها و ابن استقلال از نفت نیز در نهایت به نفع کشور خواهد بود.

رهبر انقلاب از افزایش صادرات غیرنفتی، ایجاد محیط مناسب کسب و کار و تولید ثروت از راه دانش به عنوان راهکارهایی برای کاهش اتکای به نفت یاد کردند. این در حالی است که در شرایط کنونی کشور و با بی‏ثباتی لجام‏گسخته بازار ارز، سرنوشت صادرات و تولید ملی با ابهام مواجه است. در واقع به جای آنکه به فکر ثبات سرمایه‏گذاری در کشور و توسعه صادرات باشیم، نوعی فضای بی‏اطمینانی را در میان صاحبان صنعت رواج دادیم. اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه‏ها و مشخص نبودن برنامه دولت برای افزایش قیمت‏ها، تورم آتی و ابزارهای حمایتی نیز به این بی‏اطمینانی دامن زده و سرمایه‏ها را به سوی بازار سکه و ارز سوق داده است. جالب آنکه تا پیش از این، چنین فضای آشفته‏ای با کاهش نرخ سود بانکی آن هم در شرایطی که میزان نقدینگی کشور به شدت افزایش یافته است، مواجه بود.

پرسشی که وجود دارد، این است که دولت در راستای دستور رهبر انقلاب و با توجه به شرایط بین‏المللی چه راهکاری برای حل و فصل این وضعیت آشفته تدارک دیده است؟ دولت تا کنون در راستای کاهش وابستگی بودجه به نفت چه کرده و برای ایجاد ثبات اقتصادی و سوق دادن سرمایه‏ها به سمت تولید چه مسیری را فراروی خود می‏بیند؟ با توجه به اینکه بی‏ثباتی بازار ماه‎هاست کشور را درگیر خود کرده و در سکه و ارز نیز بروز داشته آیا وقت آن نیست تا دولت‎مردان چاره‏ای جدی برای حل این مشکل بیاندیشند و دیگر راهکارهای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت را جدی‏تر از پیش در دستور کار قرار دهند؟ آیا دولت برای تولید ثروت از دانش و اساسا ارتباط میان مراکز دانشگاهی با صنعت که همواره جزو شعارهای جذب و ویترینی بوده است، برنامه و عزمی جدی دارد؟

ناگفته‌های دختر شهید لاجوردی از پدر/ هاشمی در دهه 60 هم برای مسئل

پیش به‌سوی مجلس آرمان‌گرا/8/ گفت‌وگو با زهره‌سادات لاجوردی/ اجمالی؛
ناگفته‌های دختر شهید لاجوردی از پدر/ هاشمی در دهه 60 هم برای مسئله‌دارها توصیه‌نامه می‌نوشت

چندی پیش زهره سادات لاجوردی فرزند شهید بزرگوار سید اسد الله لاجوردی و استاد دانشگاه میهمان رجانیوز بود و با خبرنگاران رجانیوز گفت‌وگوی تفصیلی داشت. خانم لاجوردی که به دعوت جبهه پایداری انقلاب اسلامی کاندیدای انتخابات مجلس نهم نیز شده است، در این گفت‌وگو هم ناگفته‌هایی را از پدرش به‎عنوان دیده‎بان بصیر انقلاب مطرح کرد و هم در شرایطی که در سال‌های اخیر معاونت فرهنگی مرکز زنان و خانواده ریاست جمهوری را برعهده دارد، نظراتش را در مورد وضعیت حجاب و عفاف در جامعه و دانشگاه‌ها، خانواده و راه‌حل‌های پیشنهادی برای اصلاح وضعیت موجود گفت.

لاجوردی دلیل استقبال خود از پیشنهاد جبهه پایداری برای کاندیداتوری انتخابات مجلس را نیز بیان کرد و همچنین دیدگاه خود را درباره مواضع برخی چهره‌های سرشناس سیاسی مانند آقای هاشمی رفسنجانی به‌طور صریح عنوان کرد.

متن اجمالی این گفت‌وگو در ادامه آمده است و متن کامل این گفت‌وگوی تفصیلی نیز از دو لینک زیر قابل دسترسی است:

 

بخش اول گفت‌وگو: قصور در محافظت از شهید لاجوردی قطعی بود/ فتنه‌گران حضور امثال او را سدی در برابرشان می‎دیدند

بخش دوم گفت‌وگو: حق و باطل در نشریه خاتون آمیخته شده بود/ به احمدی نژاد امید زیادی داشتیم اما پایدار نبود

 


وی در این گفت‌وگو درباره ساده زیستی شهیدلاجوردی گفت: ایشان معتقد بودند که رفاه‌طلبی، انسان را از رسیدن به رشد و کمال دور می‌کند. در وصیت‌نامه‌شان خطاب به فرزندان‌شان گفته‌اند اگرچه برای من میسر بود وضعیتی بهتر از آنچه که برای شما فراهم کردم، فراهم کنم، اما به عنوان پدرتان که شما را بیش از هر چیزی ـ‌جز انقلاب‌ـ‌ دوست می‌دارد، صلاح شما را در این ندیدم که شما را به سمت رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی سوق بدهم.

ادامه مطلب ...

سه ماه زندان برای کشتار 24 نفر! + عکس

سه ماه زندان برای کشتار 24 نفر! + عکس

به گزارش سایت اوباما، سی بی اس در گزارشی عنوان کرد: گروهبان فرانک مردین ووتریچ تفنگدار 26 ساله نیرویی دریایی ایالت متحده و قاتل 24 عراقی، دوشنبه گذشته در دادگاه صرفاً مجرم به قصور در انجام وظیفه شناخته شد و به خاطر ارتکاب این 24 فقره قتل، به سه ماه حبس محکوم شد. 

صدور حکم برای پرونده وی بعد از 6 سال، به معنای پایان دادن به بزرگترین و طولانی‌ترین پرونده جنایی نیروهای آمریکایی بعد از شروع جنگ عراق است؛ پایانی که در خاطره میلیون‌ها عراقی باقی خواهد ماند.
 


گروهبان ووتریچ که فرمانده یک جوخه از تفنگداران دریایی در سال 2005 بود، 24 عراقی اعم از 9 زن و کودک غیر مسلح را توسط نیروهای خود در شهر "حدیثه" به قتل رساند.



وی پس از انفجار یک بمب در کنار جاده که منجر به کشته شدن 1 سرباز نیروی دریایی و زخمی شدن 2 نفر دیگر شده بود، در پاسخ اقدام به کشتار 24 عراقی غیرنظامی نمود که در نزدیکی آن محل سکنی گزیده بودند.



در مصاحبه‌هایی که از ووتریچ گرفته شده، وی عنوان می‌کند که می‌دانسته قربانیان غیرنظامی هستند و در حالی که افراد بیگناه اعم از زنان و مردان در حال فرار بودند، از پشت به آن‌ها شلیک کرده است.



به اذعان رسانه‌های داخلی آمریکا، این اقدام دادگاه آمریکایی، در حد انتشار تصاویر شکنجه و هتک حرمت به زندانیان عراقی در زندان ابوغریب، می‌تواند برای وجهه آمریکا در منطقه دردسرساز باشد.




به همراه این گروهبان آمریکایی، 8 تفنگدار دریایی دیگر نیز متهم به کشتن غیرنظامیان بودند و درحالی که همگان تصور می‌کردند که این افراد به جرم قتل عمد، تمام یا بخش زیادی از عمر خود را در زندان بگذرانند اما این 7 نفر یا از اتهامات تبرئه شدند و یا اتهامشان کاهش یافت.



فرانک مردین ووتریچ نیز تنها به اتهام ناچیزی محکوم شد و در حالیکه به 9 فقره قتل نفس اعتراف کرده بود، بعداً عنوان کرد که در شناسایی اهدافش اشتباه کرده است!




گرچه خانواده‌های عراقی زیادی از کشته شدن این 24 عراقی اعم از 9 زن و کودک داغدار شده‌اند، دادستان‌های آمریکایی در توجیه حکم صادرشده عنوان کرده‌اند که این گروهبان آمریکایی بعد از دیدن جسد دوست خود، کنترل خود را از دست داده و به همراهانش دستور داده برای پاکسازی خانه‌ها از نارنجک استفاده کنند.



نیل پاکت دادستان آمریکایی در پاسخ به خبرنگاران گفت: هیچ کس منکر آن نیست که این وقایع غم انگیز است و بیشتر از همه فرانک ووتریچ مقصر است اما واقعیت این است که او در این 6 سال به اندازه کافی رنج کشیده و امروز روز آغاز رستگاری است!