سربازی چون میثم تمار

ولایت سربازی چون میثم تمار می خواهد نه مختار که ...

سربازی چون میثم تمار

ولایت سربازی چون میثم تمار می خواهد نه مختار که ...

وقتی بابام شهید شد ...






آنچه می‌شنوید گزارشی صوتی است از حضور سرزده رهبر انقلاب در منزل شهید داریوش رضایی‌نژاد. این برنامه صوتی با صحبت‌های «آرمیتا» درباره صحنه‌ی شهادت پدرش آغاز و با گفت‌وگوی رهبر انقلاب با خانواده‌ی شهید ادامه می‌یابد.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/18784/smpl.jpg
گزارش مکتوب این دیدار چندی پیش با عنوان «پـری» منتشر شده بود.



قذافی از جهنم تا جهنم؛ زوایای پنهان زندگی دیکتاتور صهیونیست + تص

قذافی از جهنم تا جهنم؛
مادر قذافی از یهودیان ساکن لیبی بوده و از آنجا که در آیین یهودیت و برخلاف آیین اسلام و مسیحیت نسب فرزند از مادر و نه پدر گرفته می‌شود، بنابراین در یهودی بودن قذافی تردید نیست، ولی درباره پدر وی اختلافاتی وجود دارد، عده‌ای او را فرزند یک خلبان فرانسوی یهودی می‌دانند.

"معمر محمد عبدالسلام ابو منیار القذافی" در سال 1942 میلادی در قبیله "قذاذفه" یکی از قبایل فقیر و نسبتاً کوچک جنوب لیبی و در یکی از روستاهای آن به نام "جهنم" از پدر و مادری بیانگرد و چوپان به دنیا آمد اگرچه اسنادی درباره یهودی بودن مادر وی وجود دارد و با توجه به اینکه یهودیت از طریق مادر انتقال می یابد، می توان معمر را یهودی دانست. درباره پدر واقعی وی اطلاعی در دست نیست و گفته می شود "محمد عبدالسلام" تنها سرپرستی معمر را به عهده گرفته و معمر در اصل، فرزند یکی از چوپانان روستای خود بوده که به مادر یهودی او علاقه داشته است.

معمر، هنگامی‌که بیش از 8 یا 9 سال نداشت، صحرا را ترک کرد تا با پسر عمویش در سِرت زندگی کند و تحصیلات مقدماتی خود را تا پیوستن به "مدرسه جنگ" در سبها در جنوب لیبی به پایان رساند.

قذافی در عنفوان جوانی

قذافی دوره کودکی خود یعنی دهه پنجاه و شصت را در کنار بسیاری از اهالی قبیله خود به جمع‌آوری تکه آهن پاره‌های برجای مانده از جنگ جهانی دوم در بیابان‌های اطراف و در کنار مادرش سپری کرد.


ازدواج قذافی

در جوانی با "فتحیه خالد" ازدواج کرد و پسر بزرگ او "محمد قذافی" حاصل ازدواج او با فتحیه بود، اما خیلی زود و هنگامی که به قدرت رسید، از او جدا شد تا در سال 1971 میلادی آن‌گونه که بر روی حلقه ازدواجش نیز حک شده بود با "صفیه فرکاش" از اهالی "البیضاء" ازدواج کند که در آن زمان پرستار یکی از بیمارستان‌های آن شهر بود.

صفیه فرکاش همسر دوم قذافی

فرزندان قذافی

حاصل ازدواج معمر قذافی با صفیه فرکاش 7 فرزند بود:

ادامه مطلب ...

انگشت سبابه فرمانده چه شد؟

به تمام قسمت های بدن علی اکبر ترکش خورده بود . قسمتی از سر انگشت سبابه اش نیز زخم برداشته بود . از علی اکبر پرسیدم : آیا احساس درد دارید؟

شهید علی اکبر حسین پور رهبر به سال 1333 ، در تبریز و در خانواده ای مرفه و متدین متولد شدعلی اکبر تا کلاس ششم ابتدایی تحصیل کرد و بعد از آن در کارگاه نجاری پدرش بیوک آقا مشغول به کار شد.

شهید حسین پور رهبر در دوران نوجوانی و جوانی بیشتر آثار آیت الله دستغیب را مطالعه می کردبا اوج گیری انقلاب اسلامی، در سال 1357، علی اکبر به همراه خواهر و برادرهایش در تظاهرات شرکت می کرد و از طریق مسجد محل ، وارد عرصه جدی مبارزه علیه رژیم شد.

بعد از پیروزی انقلاب علی اکبر با شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و در سال1358 ، پنجمین دوره آموزشی سپاه را طی کرد و بعد از خدمت در واحد عملیات سپاه ، با شروع جنگ در سمت فرمانده واحدهای مختلف و گروه های اعزامی به جبهه، مشغول به خدمت شد

همزمان با انجام وظایف و مسئولیت هایی که به عنوان یک فرمانده به عهده داشت، دو مسجد برای گردان به دست خود ساختاز آنجا که با حرفه نجاری آشنا بود، با جمع آوری پلیت، از سنگرهای قدیمی در دشت عباس و در زمینهای فتح المبین از میان سنگرهای عراقی ، لوازم کار را مهیا می کرد و بعد با نقشه ای مناسب از این مصالح مسجدی به سبک بدیع می ساخت که بعدها روش کار او در دیگر گردانها رایج شد .
شهید رهبری با اینکه فردی از خانواده ای مرفه بود، اما همه چیز را کنار گذاشت و از آغاز جنگ در کنار شهید چمران بود .
با تشکیل لشکر عاشورا به این لشکر پیوست و نقش مهمی در آن داشت تا جایی که مهدی باکری فرمانده لشکر گفته بود که علی اکبر رهبر در گردان سید الشهدا لشکر عاشورا کمک بنده هستند

علی اکبر رهبر در مدت سی و شش ماه حضور مستمر در جبهه ، پنج بار زخمی شد تنها ایام دوری ایشان از جبهه، دوران نقاهت بوددر عملیات مسلم ابن عقیل مجروح شد و برای مداوا به بیمارستانی در باختران انتقال یافت در بیمارستان دفترچه هایی در اختیار مجروحین می گذاشتند تا خاطرات خود را از عملیات و جبهه برای آیندگان بنویسند علی اکبر به پرسشهایی که تمایلی به دادن پاسخ صریح به آنها نداشت، پاسخهای خاصی را آماده کرده بوداز جمله به سؤال میزان تحصیلات می نوشتبی سواد؛ وقتی از معنویات سؤال می شد، می نوشتگناهکاربه این سؤال که در چند عملیات شرکت داشته اید جواب می دادشرمنده ام .

یک بار دیگر که زخمی شده و در بیمارستان تحت مداوا قرار گرفته بود ، برادر بزرگش به ملاقاتش رفت او نقل می کند که : به تمام قسمت های بدن علی اکبر ترکش خورده بود قسمتی از سر انگشت سبابه اش نیز زخم برداشته بود از علی اکبر پرسیدم آیا احساس درد دارید؟ در جواب گفت: «به جز سر انگشتم در جایی احساس درد نمی کنم.» و بعد گفت: «زخمی شدن انگشتم جریان مفصلی دارد.» و نقل کرد که : «در یکی از روزها در زمان عملیات، موقعی که رزمندگان جهت حمله به صف حرکت می کردند، متوجه شدم که دو نفر در بین رزمنده ها غریبه به نظر می رسندنزدیک رفتم تا آنها را بشناسمدیدم دو نفر عراقی در میان رزمندگان هستنددر این میان دیدم یکی از آنها برای اینکه عملیات لو برود می خواست فریاد بکشدمتوجه شدم و در حالتی که می خواستم عراقی را خفه کنم انگشت سبابه ام را گاز گرفت و این زخم مربوط به این ماجراست.» به دنبال این ماجرا رزمندگان به او علی اکبر خفه کن می گفتند.

علی اکبر رهبر چند روز بعد فرماندهی گردان سیدالشهدا که مأموریت پدافند منطقه هور را داشت، به عهده گرفتدر عملیات پدافندی به حاج بیوک آسایش گفت: «این بار که می روم دیگر برنمی گردم.» و همین طور هم شد.

شهید رهبری در هور در اثر اصابت ترکش گلولة توپ از ناحیه کمر مجروح شدمصطفی شهبازی به بالای سرش رفت و گفت: «طوری نیست الان آمبولانس می آید و تو را به بیمارستان می رسانیم.» علی اکبر در پاسخ آقا مصطفی می گوید: «این حرفها را ما به همه یاد دادیم

سرانجام علی اکبر حسین پور رهبر زمانی که جوانی سی ساله بود و فرمانده گردان سیدالشهدا(علشکر ۳۱ عاشورا را نیز بر عهده داشت، در تاریخ 20 بهمن 1363 به شهادت رسید

شهید رهبری فرمانده گردان سیدالشهدا(ع) در کنار شهید مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا

*پیام آقا مهدی باکری به مناسبت شهادت علی اکبر رهبری

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 
«من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه ...»

ادامه مطلب ...

دختر مورد علاقه سردار! + عکس

همشیره هایش دورش را گرفتند و گفتند: دیگه وقتشه جواد. ما می خوایم زنت بدیم. نه نیاری که دل آیجی ها می شکنه؟ بگو چشمت دنبال کیه تا بریم پاشنه ی در خونه شو دربیاریم.
جواد عنایتی در اردیبهشت سال 1343 ، در محله فخارخانه ، در شهرستان بیدگل متولد شد  جواد عنایتی ، به تاریخ 21 دی ماه 1365 ،در سومین روز عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه در جریان بمباران شیمیایی دشمن بعثی مجروح شد و 6 روز بعد در بیمارستان شهید فیاض بخش تهران ، به دلیل شدت جراحات وارده بال در بال ملائک گشود.او در زمان شهادت ، جمعی لشکر 14 امام حسین(صلوات الله علیه) بود.

خواهرهایی جواد ، مثل همه ی خواهر ها واقعادوست داشتند عروسی اش را ببینند. راستش خیلی ها چشم به راه ازدواج او بودند. شخصیت و مرامش به قدری شاخص و توی چشم بود که هر کس علاقه داشت ببیند چنین دسته گلی ، چگونه خانه و خانواده تشکیل خواهد داد. یک بار همشیره هایش دورش را گرفتند و گفتند: دیگه وقتشه جواد. ما می خوایم  زنت بدیم. نه نیاری که دل آیجی ها می شکنه؟ بگو چشمت دنبال کیه تا بریم پاشنه ی در خونه شو دربیاریم. از خداشم باشه. کی بهتر از تو... و از این جور حرفا. جواد خیلی تو دار و با حیا بود. صد تا رنگ عوض می کرد وقتی پای این حرفا میومد وسط. دخترها که دیدند قفل زبان برادر باز نمی شود ، پا پی اش شدند که باید روی کاغذ برای ما اسمشو بنویسی . جواد برگه را برداشت و نوشت. خواهر ها کلی ذوق کردند و ورق را قاپ زدند و خواندند اما از قیافه هایشان معلوم بود که دمق شده اند اما چیزی هم نگفتند. من که شاهد قضایا بودم ، رفتم کاغذ را برداشتم و خواندم. دلم هری ریخت. نوشته بود: "مزد جهاد، شهادت است”

راوی: پدر شهید

پاسدار شهید جواد عنایتی

اگر هشدار 14 سال پیش رهبر انقلاب جدی گرفته می‌شد، اکنون ما نفت دن

اگر هشدار 14 سال پیش رهبر انقلاب جدی گرفته می‌شد، اکنون ما نفت دنیا را تحریم می‌کردیم

وقتی سرمایه و دارایی یک کشور به ابزار فشار بیگانگان علیه آن کشور تبدیل شود، کار سخت می‌شود. اما واقعیت این است که ایران با وجود دارا بودن 14 و 17 درصد از ذخیره نفت و گاز جهان، همواره از همین ناحیه متضرر شده. درست به همین دلیل بود که از همان سال‏های 74 و 75 رهبر معظم انقلاب بحث "اقتصاد بدون نفت" را پیش کشیدند و در باب ضرورت برنامه‏ریزی برای آن سخن به میان آوردند.

به گزارش رجانیوز، رهبر انقلاب در فروردین سال 75 تصریح کردند: «من یک نگرانى مختصرى دارم - که مربوط به امروز هم نیست؛ سال‌هاست که این نگرانى را دارم - و آن این است که باید اقتصاد و ملت ایران از نفت جدا شود... ما باید کارى کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنیا نفت به سیاست‏هاى بین‏المللى، کمپانی‏ها و غارتگران بزرگ و جهان‎خوران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست. هر گاه بخواهند، قیمتش را پایین مى‏آورند، تولید را کم یا زیاد دور مى‏کنند، یکى را از دور خارج یا وارد دورْ مى‏کنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایه‏اى مایه دردسر است.»

اگر چه ملی شدن صنعت نفت به مصدق نسبت داده می‏شود اما خود او اعتقادی دیگر دارد. مصدق در خاطرات خود به اظهار نظر یکی از مدیران ایرانی شرکت نفت اشاره می‏کند و می‏نویسد: «چند روز بعد از ملی شدن صنعت نفت، یکی از مدیران ایرانی و موثر شرکت نفت بریتانیا و ایران به من گفت اگر دولت توانست یک ماه مملکت را بدون عایدات نفت اداره کند و به کار ادامه دهد، آن وقت می‌توان گفت نفت را ملی کرده است.»

این روزها که تحریم نفت ایران به عنوان ابزاری علیه کشورمان از سوی ایالات متحده آمریکا دنبال می‏شود، شاید بیش از همیشه ضرورت توجه به مسئله "اقتصاد بدون نفت" جلب نظر کند. استفاده همیشگی ما از ذخایر در حالی است که پایان‏پذیری آنها همواره جزو هشدارهای جدی صاحب‏نظران بوده است.

رهبر انقلاب در این خصوص می‏فرمایند: «من یک وقت عرض مى‌کردم که اگر یک روز نفت منطقه خاورمیانه تمام شود - که ممکن هم هست چنان روزى پیش آید – دولت‎ها باید به فکر باشند. این که ما این قدر روى اقتصاد بدون نفت تکیه مى‌کنیم و اصرار داریم که هر چه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهاى دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضى از کشورها - از جمله خود امریکا - نفت خودشان را استخراج نمى‌کنند؛ نفت وارد مى‌کنند، چون به این قیمتى که نفت را مى‌خرند، یعنى در واقع مفت! نفت صادرکنندگان این منطقه، با استخراج هر چه بیشتر و فروختن هر چه بیشتر به این ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام مى‌شود؛ ولى چاه‎هاى آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاه‎هاى نفت امریکا، به برکت وفور چاه‎هاى نفت ما نیست – چاه‎هاى متوسّطى است - ولى به هر حال نفت هست.»

گاه حتی مالیاتی که کشورهای غربی از واردات نفت دریافت می‏کنند بالاتر از قیمت صادرات آن بوده است! رهبر معظم انقلاب به این مسئله نیز اشاره می‏کنند: «ما از چند طرف ضربه اقتصادى مى‌‌‌خوریم؛ از جهت نفت هم ضربه‌‌‌ى اقتصادى مى‌‌‌خوریم! نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است - که نماینده ملت است - اما درآمد دولت تولید کننده نفت، کمتر از درآمد دولتى است که کمپانی‎هاى نفتى آن، نفت ما را مى‌‌‌خرند و آن دولت از آنها مالیات مى‌‌‌گیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگى در دنیا انجام مى‌‌‌گیرد و اتّفاق مى‌‌‌افتد! یعنى تجّار و کارخانه‌‌‌داران فلان کشور صنعتى که نفت را از خلیج فارس مى‌‌‌خرند و به آن جا مى‌‌‌برند، دولت از آنها مالیات مى‌‌‌گیرد - به خاطر نفتى که آنها مى‌‌‌خرند و وارد مى‌‌‌کنند - آن مالیاتى که او به خاطر این نفت مى‌‌‌گیرد، بیشتر از آن قیمتى است که دولت تولید کننده و صادر کننده نفت، به خاطر فروش نفتِ خودش مى‌‌‌گیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمى است که کشورهاى صنعتى مى‌‌‌کنند؛ اِعمال نفوذى است که مى‌‌‌کنند. این یک ضرر!»

این در حالی است که نفت می‏تواند متقابلا از سوی کشورهای دارای ذخایر نفتی به عنوان ابزار فشاری علیه غرب مورد استفاده قرار بگیرد؛ مسئله‏ای که به واسطه رویکردهای نادرست اتحادیه عرب هیچ‏گاه تا کنون حتی در سخت‏ترین شرایط و در حین جنگ با فلسطین هم مورد استفاده قرار نگرفته است.

این مسئله از جمله مسائلی بود که رهبر معظم انقلاب بارها به عنوان پیشنهاد به کشورهای عربی مطرح کردند. ایشان فرمودند: «امریکایی‎ها از گندم و از محصولات غذایى به عنوان سلاح استفاده کردند؛ در خیلى جاهاى دنیا هم مى‏کنند. چرا کشورهاى اسلامى و عربى این حق را نداشته باشند؟ یک ماه - فقط یک ماه - به‏صورت نمادین و سمبلیک، صادرات نفت را به همه کشورهایى که با اسرائیل روابط حسنه دارند، قطع کنند. امروز دنیا حرکت را - حرکت کارخانه‏ها - روشنایى و انرژى را - انرژى برق - و حرارت را، که سه عنصر اصلى زندگى‏اش است از نفت ما دارد. اگر نفت ما در اختیار آنها قرار نگیرد، حرکت کارخانجات، روشنایى و حرارت متوقّف خواهد شد. مگر این چیز کمى است؟ دولت‌هاى عرب به‏خاطر خودشان این کار را بکنند. یک ماه - نه این‏که دائم - به صورت نمادین به عنوان حمایت از ملت فلسطین این کار را بکنند، دنیا تکان مى‏خورد. این از کارهایى است که مى‏توانند بکنند.»

اکنون اما حاصل شرایط حاکم این شده است که کشورهای صاحب دارایی نفت به واسطه وابستگی‏شان به درآمد نفت بزرگ‏ترین متضرر نفت باشند. ناگزیر باشند دارایی‏های پایان‏پذیر خود که متعلق به نسل‏های آتی نیز هست را مدام به قیمتی که خودشان تعیین کننده آن نیستند، صادر کنند و در عین حال اهرم فشار تحریم را هم بالای سر خود ببینند.

رهبر انقلاب در مرداد ماه سال جاری و در دیدار با فعالان بخش‏های اقتصادی با دیگر بر این مهم تاکید کردند. ایشان رهنمودهایشان به دولت‏های گذشته در مورد "اقتصاد بدون نفت" را یادآوری کردند و از  کم‏توجهی آنان سخن به میان آوردند. رهبر انقلاب فرمودند: «یکى از بزرگ‎ترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به درآمد نفت است. من چند سال قبل از این گفتم - البته آن وقت مسئولین دولتى از این حرف هیچ استقبال نکردند - ما باید به جایى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت 15 روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمى را براى یک کشور تولید کننده‌ى نفت به وجود مى‌آورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا 20 روز نفت صادر نمی‌کنم. ببینید چه حادثه‌اى در دنیا به وجود مى‌آید. امروز ما نمی‌توانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارى‌اش در دنیا فوق‌العاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت می‏خواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود.»

اشاره رهبر معظم انقلاب به بیانات 14 سال پیش در نوروز سال 77 در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی علیه السلام است. ایشان در آن سخنرانی تأکید کردند: «نفت، ذخیره همیشگى این ملت است و مى‌‌‌ماند. اولاً از آن براى ساخت زیربناهاى ماندگار و دیگر سرمایه‌‌‌هاى اساسى کشور استفاده مى‌‌‌شود. ثانیاً به وسیله قدرت نفت، ملت ایران مى‌‌‌تواند در صحنه سیاست بین‌‌‌المللى، ابراز قدرت کند. یک وقت اعلان کند که من مى‌‌‌خواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همه دنیا را تحت تأثیر قرار مى‌‌‌دهد؛ همه سیاستها را تحت تأثیر قرار مى‌‌‌دهد. یا بگوید مى‌‌‌خواهم این قدر کم کنم، یا این قدر زیاد کنم! این در طول زمان انجام مى‌‌‌گیرد. پس از این طرف، ملت ایران ضرر مى‌‌‌کند، از آن طرف هم مسؤولین کشور، همین پول نفت را به خاطر نیاز کشور مى‌‌‌دهند و گندم وارد مى‌‌‌کنند! بعد وقتى که این گندم وارد مى‌‌‌شود، وقتى که آرد مى‌‌‌شود، نان مى‌‌‌شود و پا به سفره من و شما مى‌‌‌گذارد، آن جا ضایع مى‌‌‌شود! امروز ما آن مقدارى که از ضایعات نان ضرر مى‌‌‌بینیم از هیچ ضایعه مادّى‌‌‌اى ضرر نمى‌‌‌بینیم! یعنى همین نان خشکى که از خانه من و شما خارج مى‌‌‌شود - که به نظر ما هم هیچ نمى‌‌‌آید - معادل بخش عظیمى از قیمت گندم وارداتى ماست! این مطلب را دولتیها - مسؤولین - مى‌‌‌گویند؛ امناى من و شما مى‌‌‌گویند!»

جنس بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مرداد ماه سال جاری با فعالان بخش اقتصاد کشور و تأکید بر اینکه راهبرد "اقتصاد منهای نفت" را ایشان سال‌هاقبل بیان کرده اما توجهی به آن نشد، از جنس همان بیاناتی است که در مورد فساد بانکی اخیر عنوان کرده و تأکید فرمودند که 10 سال قبل در فرمان هشت ماده‌ای مبارزه با مفاسد اقتصادی این خطرات هشدار داده شد اما گوش شنوایی وجود نداشت.

در عین حال، ایران اسلامی طی سال‏های گذشته همواره با تحریم‏های مختلف امریکا و کشورهای غربی مواجه بوده و این تحریم‏ها نه تنها سد راه کشور نشده که همواره به رشد بیشتر هم انجامیده است. شاید اکنون وقت آن باشد تا بیش از پیش با برجسته کردن مسئله "اقتصاد بدون نفت" در جهت رفع وابستگی به این ذخیره کشور برآییم. چه آنکه این تحریم‏ها و ابن استقلال از نفت نیز در نهایت به نفع کشور خواهد بود.

رهبر انقلاب از افزایش صادرات غیرنفتی، ایجاد محیط مناسب کسب و کار و تولید ثروت از راه دانش به عنوان راهکارهایی برای کاهش اتکای به نفت یاد کردند. این در حالی است که در شرایط کنونی کشور و با بی‏ثباتی لجام‏گسخته بازار ارز، سرنوشت صادرات و تولید ملی با ابهام مواجه است. در واقع به جای آنکه به فکر ثبات سرمایه‏گذاری در کشور و توسعه صادرات باشیم، نوعی فضای بی‏اطمینانی را در میان صاحبان صنعت رواج دادیم. اجرایی شدن طرح هدفمند کردن یارانه‏ها و مشخص نبودن برنامه دولت برای افزایش قیمت‏ها، تورم آتی و ابزارهای حمایتی نیز به این بی‏اطمینانی دامن زده و سرمایه‏ها را به سوی بازار سکه و ارز سوق داده است. جالب آنکه تا پیش از این، چنین فضای آشفته‏ای با کاهش نرخ سود بانکی آن هم در شرایطی که میزان نقدینگی کشور به شدت افزایش یافته است، مواجه بود.

پرسشی که وجود دارد، این است که دولت در راستای دستور رهبر انقلاب و با توجه به شرایط بین‏المللی چه راهکاری برای حل و فصل این وضعیت آشفته تدارک دیده است؟ دولت تا کنون در راستای کاهش وابستگی بودجه به نفت چه کرده و برای ایجاد ثبات اقتصادی و سوق دادن سرمایه‏ها به سمت تولید چه مسیری را فراروی خود می‏بیند؟ با توجه به اینکه بی‏ثباتی بازار ماه‎هاست کشور را درگیر خود کرده و در سکه و ارز نیز بروز داشته آیا وقت آن نیست تا دولت‎مردان چاره‏ای جدی برای حل این مشکل بیاندیشند و دیگر راهکارهای کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت را جدی‏تر از پیش در دستور کار قرار دهند؟ آیا دولت برای تولید ثروت از دانش و اساسا ارتباط میان مراکز دانشگاهی با صنعت که همواره جزو شعارهای جذب و ویترینی بوده است، برنامه و عزمی جدی دارد؟

ناگفته‌های دختر شهید لاجوردی از پدر/ هاشمی در دهه 60 هم برای مسئل

پیش به‌سوی مجلس آرمان‌گرا/8/ گفت‌وگو با زهره‌سادات لاجوردی/ اجمالی؛
ناگفته‌های دختر شهید لاجوردی از پدر/ هاشمی در دهه 60 هم برای مسئله‌دارها توصیه‌نامه می‌نوشت

چندی پیش زهره سادات لاجوردی فرزند شهید بزرگوار سید اسد الله لاجوردی و استاد دانشگاه میهمان رجانیوز بود و با خبرنگاران رجانیوز گفت‌وگوی تفصیلی داشت. خانم لاجوردی که به دعوت جبهه پایداری انقلاب اسلامی کاندیدای انتخابات مجلس نهم نیز شده است، در این گفت‌وگو هم ناگفته‌هایی را از پدرش به‎عنوان دیده‎بان بصیر انقلاب مطرح کرد و هم در شرایطی که در سال‌های اخیر معاونت فرهنگی مرکز زنان و خانواده ریاست جمهوری را برعهده دارد، نظراتش را در مورد وضعیت حجاب و عفاف در جامعه و دانشگاه‌ها، خانواده و راه‌حل‌های پیشنهادی برای اصلاح وضعیت موجود گفت.

لاجوردی دلیل استقبال خود از پیشنهاد جبهه پایداری برای کاندیداتوری انتخابات مجلس را نیز بیان کرد و همچنین دیدگاه خود را درباره مواضع برخی چهره‌های سرشناس سیاسی مانند آقای هاشمی رفسنجانی به‌طور صریح عنوان کرد.

متن اجمالی این گفت‌وگو در ادامه آمده است و متن کامل این گفت‌وگوی تفصیلی نیز از دو لینک زیر قابل دسترسی است:

 

بخش اول گفت‌وگو: قصور در محافظت از شهید لاجوردی قطعی بود/ فتنه‌گران حضور امثال او را سدی در برابرشان می‎دیدند

بخش دوم گفت‌وگو: حق و باطل در نشریه خاتون آمیخته شده بود/ به احمدی نژاد امید زیادی داشتیم اما پایدار نبود

 


وی در این گفت‌وگو درباره ساده زیستی شهیدلاجوردی گفت: ایشان معتقد بودند که رفاه‌طلبی، انسان را از رسیدن به رشد و کمال دور می‌کند. در وصیت‌نامه‌شان خطاب به فرزندان‌شان گفته‌اند اگرچه برای من میسر بود وضعیتی بهتر از آنچه که برای شما فراهم کردم، فراهم کنم، اما به عنوان پدرتان که شما را بیش از هر چیزی ـ‌جز انقلاب‌ـ‌ دوست می‌دارد، صلاح شما را در این ندیدم که شما را به سمت رفاه‌طلبی و تجمل‌گرایی سوق بدهم.

ادامه مطلب ...

سه ماه زندان برای کشتار 24 نفر! + عکس

سه ماه زندان برای کشتار 24 نفر! + عکس

به گزارش سایت اوباما، سی بی اس در گزارشی عنوان کرد: گروهبان فرانک مردین ووتریچ تفنگدار 26 ساله نیرویی دریایی ایالت متحده و قاتل 24 عراقی، دوشنبه گذشته در دادگاه صرفاً مجرم به قصور در انجام وظیفه شناخته شد و به خاطر ارتکاب این 24 فقره قتل، به سه ماه حبس محکوم شد. 

صدور حکم برای پرونده وی بعد از 6 سال، به معنای پایان دادن به بزرگترین و طولانی‌ترین پرونده جنایی نیروهای آمریکایی بعد از شروع جنگ عراق است؛ پایانی که در خاطره میلیون‌ها عراقی باقی خواهد ماند.
 


گروهبان ووتریچ که فرمانده یک جوخه از تفنگداران دریایی در سال 2005 بود، 24 عراقی اعم از 9 زن و کودک غیر مسلح را توسط نیروهای خود در شهر "حدیثه" به قتل رساند.



وی پس از انفجار یک بمب در کنار جاده که منجر به کشته شدن 1 سرباز نیروی دریایی و زخمی شدن 2 نفر دیگر شده بود، در پاسخ اقدام به کشتار 24 عراقی غیرنظامی نمود که در نزدیکی آن محل سکنی گزیده بودند.



در مصاحبه‌هایی که از ووتریچ گرفته شده، وی عنوان می‌کند که می‌دانسته قربانیان غیرنظامی هستند و در حالی که افراد بیگناه اعم از زنان و مردان در حال فرار بودند، از پشت به آن‌ها شلیک کرده است.



به اذعان رسانه‌های داخلی آمریکا، این اقدام دادگاه آمریکایی، در حد انتشار تصاویر شکنجه و هتک حرمت به زندانیان عراقی در زندان ابوغریب، می‌تواند برای وجهه آمریکا در منطقه دردسرساز باشد.




به همراه این گروهبان آمریکایی، 8 تفنگدار دریایی دیگر نیز متهم به کشتن غیرنظامیان بودند و درحالی که همگان تصور می‌کردند که این افراد به جرم قتل عمد، تمام یا بخش زیادی از عمر خود را در زندان بگذرانند اما این 7 نفر یا از اتهامات تبرئه شدند و یا اتهامشان کاهش یافت.



فرانک مردین ووتریچ نیز تنها به اتهام ناچیزی محکوم شد و در حالیکه به 9 فقره قتل نفس اعتراف کرده بود، بعداً عنوان کرد که در شناسایی اهدافش اشتباه کرده است!




گرچه خانواده‌های عراقی زیادی از کشته شدن این 24 عراقی اعم از 9 زن و کودک داغدار شده‌اند، دادستان‌های آمریکایی در توجیه حکم صادرشده عنوان کرده‌اند که این گروهبان آمریکایی بعد از دیدن جسد دوست خود، کنترل خود را از دست داده و به همراهانش دستور داده برای پاکسازی خانه‌ها از نارنجک استفاده کنند.



نیل پاکت دادستان آمریکایی در پاسخ به خبرنگاران گفت: هیچ کس منکر آن نیست که این وقایع غم انگیز است و بیشتر از همه فرانک ووتریچ مقصر است اما واقعیت این است که او در این 6 سال به اندازه کافی رنج کشیده و امروز روز آغاز رستگاری است!



اعزام افراد خاص به انگلیس در دهه 70 با هدف کادرسازی برای فتنه

پیش به‌سوی مجلس آرمان‌گرا/9/ گفت‌وگو با دکتر سلیمانی پدر صنعت ماهواره ایران؛
اعزام افراد خاص به انگلیس در دهه 70 با هدف کادرسازی برای فتنه/ خاطراتی از انقلاب مخابراتی در دولت نهم

دکتر محمد سلیمانی از چهره‌های خوشنامی است که از وزیران دولت نهم بود. استاد تمام رشته برق دانشگاه علم و صنعت را پدر دانش ماهواره ای در ایران می دانند. او از سال 76 در یک اتاق 12 متری این فن‌اوری را دنبال کرد و جالب این جاست که در دهه فجر سال 1387 خود او به عنوان وزیر ارتباطات، مجری پروژه‌ی پرتاب ماهواره‌بر امید و ماهواره سفیر بود. سلیمانی همچنین تحلیل دقیقی از رفتار جریان فتنه در دانشگاه‌ها دارد. گفت‌وگوی خواندنی رجانیوز با دکتر سلیمانی را در ادامه می خوانید:

شما از برادران شهدای سلیمانی هستید. از دوران نوجوانی و برادران شهید شما مصاحبه را شروع کنیم.

شهید اصغر و شهید باقر که از من کوچک‌ترند. ما با هم دبیرستان می‌رفتیم. در منطقه خشت دبیرستان نداشتیم و مجبور بودیم به کازرون یا شیراز برویم. گاهی اینجا بودیم و گاهی آنجا تا سال 52 که در کنکور دانشگاه شیراز که کنکور مستقل می‌گرفت، قبول شدم. بعد کنکور دانشکده نفت آبادان را دادم و در آنجا قبول شدم. بقیه دانشگاه‌ها در کنکور سراسری بودند که امتحان دادم و رشته راه و ساختمان دانشگاه تهران قبول شدم و یک سفر به تهران آمدم و دیدم خیلی شلوغ است و زندگی کردن در آن سخت است. یادم هست در دانشگاه صنعتی‌شریف، برای دانشکده نفت مصاحبه گذاشته بودند که پیاده تا آنجا رفتم و خلاصه دیدم شیراز برایم بهتر است و به آنجا رفتم. در رشته مهندسی برق و الکترونیک فارغ‌التحصیل شدم. برای ادامه تحصیل، گروهی از فرانسه آمده بودند و با بچه‌های دانشگاه شیراز مصاحبه کردند و من با بورس دولت فرانسه به فرانسه رفتم و دکترا گرفتم.

در سال 61 هنوز آنجا بودم که یک روز از پدرم نامه‌ای به دستم رسید که در جبهه برای اصغر مشکلی پیش آمده و ان‌شاءالله خیر است و چیزی نشده، ولی من کل قضیه را متوجه شدم که اتفاقی افتاده. تماس گرفتن هم مثل حالا آسان نبود. من علاقه خاصی به اصغر داشتم. با هم مکاتبه داشتیم. بالاخره توانستم تماس بگیرم و فهمیدم که در 11 اردیبهشت 61 در عملیات قبل از فتح خرمشهر، در ناحیه فکّه شهید شده است، یعنی در واقع مفقود شد و هنوز هم پیدا نشده و اثری از او نیست. باقر هم که از اول در جبهه بود. شهید اصغر دبیر دبیرستان‌ها و مسئول انجمن اسلامی منطقه بود و فعالیت‌های زیادی داشت. از نظر دید سیاسی آدم‌ برجسته‌ای بود. از نظر مدیریت، همه اذعان می‌کردند که فرد ویژه‌ای است. از نظر تیراندازی، تک‌تیرانداز ماهر و معروفی بود. البته در خانواده ما تقریباً همه از نظر ژنتیک این‌جوری هستند، ولی ایشان حالت خاصی داشت و وقتی مسابقات تیراندازی می‌گذاشتند، کسی نبود که به پای او برسد. باقر عضو سپاه پاسداران شد و بعد به فرماندهی گردان حضرت زینب (س) مربوط به لشکر 19 فجر استان فارس رسید. در اکثر عملیات‌ها بود. من یک بار از شمال تا جنوب خوزستان با او رفتم، واقعاً مثل کف دست همه کوره‌راه‌ها را هم می‌شناخت. معلوم بود که در اطلاعات و عملیات هم فعالیت داشته. در 22 بهمن سال 64 در عملیات فاو فرمانده گردان بود که شهید شد.

ادامه مطلب ...

از توقیف‌خانه پدر تا زندان‌های ترسناک پسر...

ناگفته هایی از عملکرد ساواک
بولتن‌های کمیته مشترک ضدخرابکاری در چند نسخه تهیه می‌شدند. مشتریان این بولتن‌ها، ابتدا شاه بود که نسخه اول بولتن برای مطالعه او با سلسله مراتبی به‌دست او می‌رسید. یعنی سجده‌ای، ثابتی، نصیری که خودشان هم آن را مطالعه می‌کردند. نسخه دوم برای رییس ساواک و نسخه سوم برای رییس شهربانی کل کشور فرستاده می‌شد که بعد از مطالعه او، در اداره اطلاعات، بایگانی می‌شد. نسخه چهارم هم برای اداره دوم اطلاعات و ضداطلاعات ارتش ارسال می‌شد.
در سال ۱۳۱۱ رضا خان ‌دستور احداث ساختمانی برای نگهداری زندانیان عادی را صادر کرد. قرار شد آلمانی‌ها طراحی و نظارت بر ساخت را به‌عهده بگیرند. در سال ۱۳۱۶، ساختمان با کاربری زندان به بهره‌برداری رسید و «توقیف‌خانه» نامیده شد. 

زمان رضاخان سیستم اطلاعاتی و امنیتی وجود نداشت و او اطلاعات را از اداره تأمینات به‌دست می‌آورد که بعد‌ها «شهربانی» نامیده شد. با وجود این‌که سازمان یا نظامی برای جمع‌آوری اطلاعات و برقراری امنیت تاسیس نشده‌بود اما مخالفان رژیم سرکوب می‌شدند و با روش‌های مختلف مثل تزریق آمپول هوا به قتل می‌رسیدند. 

با شروع دوران سلطنت محمدرضا و تغییر در شیوه حکومت، مقابله با مخالفان رژیم هم تغییر کرد و شیوه‌های سنتی به سیستم‌های مدرن و پیشرفته تبدیل شد. در سال‌های آخر دهه ۲۰، سیستمی به نام «کوک» ایجاد شد. با تاسیس این سیستم، از نفوذ روس‌ها به کشور جلوگیری می‌شد. 

بعد از کودتای ۲۸ مرداد، با اصرار آمریکایی‌ها، سازمان ضد اطلاعات ارتش (رکن ۲) راه‌اندازی و در اسفند ۱۳۳۵ طرح تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به‌وسیله مجلس تصویب شد. ساواک در سال ۱۳۳۶ با ریاست شاپور بختیار کار خود را شروع کرد که آن زمان فرماندار نظامی تهران بود. 

افسران آمریکایی، انگلیسی و اسراییلی روش‌های اطلاعاتی را به ماموران ساواک آموزش ‌می‌دادند اما سهم اسراییل در آموزش مسایل فنی و تامین ابزار شکنجه از آمریکا و انگلیس هم بیشتر بود. 

ساواک و اداره‌ها

ساواک ۱۰ اداره کل داشت: 

ادامه مطلب ...

چرا غرب ایران را تحریم می کند؟

پاسخ نشریه «گلوبال ریسرچ» به سوالی مهم درباره مقابله با ایران
ایران همچنان بر این موضع خود که برنامه‌های هسته‌ای ایران جنبه تحقیقاتی و صلح آمیز دارد تاکید دارد و بار‌ها صریحا اعلام کرده برنامه هسته‌ای ایران جنبه تسلیحاتی ندارد. به نظر می‌رسد ترس دولتمردان ایالات متحده به دلیل دستیابی احتمالی ایران به سلاح هسته‌ای نیست بلکه نگرانی اصلی ایالات متحده بیشتر به این دلیل است که ایران به منبع انرژی دیگری غیر از نفت دست پیدا کند.

«تیلر لوکا» تحلیل گر نشریه گلوبال ریسرچ، عمل ترور دانشمندان هسته‌ای ایران و تحریم‌های همه جانبه علیه ایران را ناشی از ترس آمریکا از دستیابی ایران به منبع انرژی دیگری به غیر از نفت می‌داند. وی معتقد است که دولتمردان آمریکا برای پیشبرد اهداف خود نیاز به همراه ساختن کشورهای بسیاری دارند که هنوز در این یک سال برای جذب حداکثری دولتمردان دیگر کشور‌ها ناکام بوده‌اند.

**************

در روز چهار شنبه ۱۱ ژانویه ۲۰۱۲ در ساعت اوج ترافیک تهران یک دانشمند هسته‌ای ایرانی به نام «مصطفی احمدی روشن» ترور شد. مقامات رسمی ایران اعلام کردند که دو مرد سوار بر موتور سیکلت با چسباندن یک بمب به ماشین حامل وی، این دانشمند ۳۲ ساله و محافظش را کشتند. این برای چهارمین بار است که دانشمندان هسته‌ای در ایران مورد سوء قصد واقع می‌شوند.

مقامات ایرانی اعلام کردند علی رغم ترور‌های صورت گرفته، برنامه هسته‌ای ایران متوقف نمی‌شود و این ترور‌ها نمی‌تواند از دست یابی ایران به انرژی هسته‌ای صلح آمیز ممانعت به عمل آورد. مقامات رسمی ایران معتقد هستند که عاملین اصلی ترور دولتمردان اسرائیل و ایالات متحده هستند؛ در واقع دو دولتی که بار‌ها علیه ایران و برنامه‌های هسته ایران موضع گرفته و علیه دولتمردان ایران هم صدا بوده‌اند.آمریکا هرگونه دخالت خود در این ترور را رد کرده است و اسرائیل بی‌آنکه موضعی بگیرد در آماده باش قرار گرفته است.

علی رغم تمامی شک و شبهه‌هایی که غرب علیه برنامه‌های هسته‌ای ایران به راه انداخته است ایران همچنان بر این موضع خود که برنامه‌های هسته‌ای ایران جنبه تحقیقاتی و صلح آمیز دارد تاکید دارد و بار‌ها صریحا اعلام کرده برنامه هسته‌ای ایران جنبه تسلیحاتی ندارد. 
به نظر می‌رسد ترس دولتمردان ایالات متحده به دلیل دستیابی احتمالی ایران به سلاح هسته‌ای نیست بلکه نگرانی اصلی ایالات متحده بیشتر به این دلیل است که ایران به منبع انرژی دیگری غیر از نفت دست پیدا کند.

کشورهای وارد کننده نفت در حال تصمیم گیری در برابر این مساله هستند که بین فرونشاندن عطش خود از نفت ایران و تحریم نفت ایران یکی را برگزینند. اتحادیه اروپا به مانند ایالات متحده برنامه تحریم ایران را در پیش رو دارد و به مانند ایالات متحده از چین و هند نیز این درخواست را دارد که به برنامه پیشنهادی آن‌ها برای تحریم ایران بپیوندند. هرچند که هند خیلی دور از ذهن به نظر می‌رسد که از این قبیل برنامه‌های پیشنهادی برای تحریم ایران استقبال کند. هند در صورتی که سازمان ملل متحد تحریم علیه ایران را الزام آور کند امکان دارد به برنامه‌های تحریم علیه ایران بپیوندد.

چین بزرگ‌ترین وارد کننده نفت ایران است. در تمامی این ماه‌ها آشکارا تحریم‌های ایالات متحده را رد کرده است. اگرچه نفت برای چین بسیار مهم است اما نکته اصلی اینجاست که چین در حدود ۱۲۰ میلیارد دلار در کشور ایران سرمایه گزاری کرده است. اگر چه بعضی منابع اعلام کرده‌اند که اگر اکثر کشور‌ها به تحریم علیه ایران بپیوندند باز هم  احتمال کمی وجود دارد که چین نیز در ‌‌نهایت به این تحریم‌ها بپیوندد.

در حالی که آمریکا برنامه‌های تحریم علیه ایران را مصرانه ادامه می‌دهد هنوز خیلی روشن نیست که آیا در آینده قادر خواهد بود که حمایت و پشتیبانی اکثر کشور‌ها را برای متوقف ساختن برنامه‌های هسته‌ای ایران بدست آورد یا خیر. چرا که دولتمردان آمریکا برای پیش بردن اهداف خود نیاز به همراهی کشورهای بسیاری دارند که به نظر می‌رسد در یکسال گذشته در زمینه همراه کردن دیگر کشور‌ها با خود ناکام بوده است.